یکی دیگر از جاهای دیدنی شهر گرماب که از ده ها سال پیش آرد وبه طبع آن نون مردم منا طق خمسه ،گروس ومهربان به واسطه آن تهیه می شد آسیابهای آبی شهر گرماب می باشد . این آسیابها که در باغ های عکس ارم وهمچنین در قسمت شمالی شهر فعلی گرماب واقع شده اند . با احیای این میراث گرانمایه وکهن که نشان از قدمت و سوق لجیشی بودن شهر گرماب در گذشته های دور وحال حاضر را به هر بیننده ی منصفی گوشزد می کندو در کنار آن ایجاد زیر ساختهای مراکز اقامتی وخدماتی برای جذب گردشگران وآشنایی نسل امروزی با نحوه تهیه آرد ونان در زمان قدیم را به نمایش در بیاوریم،که به نظر بنده اگر فکری برای احیا و مرمت آنها نکنیم در زمان نه چندان دوری شاهد از بین رفتن این میراث کهن شهر مان نیز خواهیم بود چرا که سایر بناهای تاریخی شهر که به مرور زمان تخریب وصد درصد آثار آنها از بین رفته اند که از جمله از آنها مسجد جامع ،امامزاده سید خلیفه ، سکیز امام زاده واخیرا امام زاده سید اسماعیل و … که این آثار نشانه ی قدمت ،گذشته وهویت یک شهر ومنطقه را سالیان زیادی به دوش کشیده و به هر رهگذری گوشزد می نمادند که الان نیستند!!!؟
برچسبها:
یکی دیگر از جاذبه های دیدنی شهر گرماب چشمه ی بالخلی بلاغی است،وجه تسمیه این چشمه بخاطر ماهی هایی است که داخل آب چشمه از زمان قدیم وجودداشته است(چشمه ی ماهی)
موقعیت جغرافیایی:این چشمه در انتهای کوههای ساقیزلو در قسمت جنوب شرقی شهر گرماب قرار گرفته وفاصله ی آن از شهر نیم کیلومتر می باشد.
دبی آب چشمه 200لیتر در ثانیه و مساحت در یاچه ی آن یک هکتار می باشد که آب مورد نیاز باغ های عکس ارم که مساحت آنها100هکتار وگندم زارهای لایلارکه هرسال 200هکتار کشت می شود راتامین میکند.از جاذبه های این چشمه وجود انواع حیوانات آبزی از قبیل ماهی ،لاک پشت ،خرچنگ،قورباغه وخزه ها را می توان نام برد که یک اکواریوم طبیعی را بوجود آورده است که در فصول مختلف سال جذابیت وزیبایی خاص خود را دارد .در سال های اخیر شهرداری گرماب اقدام به ایجاد زیر ساخت های اولیه گردشگری برای بازدید و اقامت گردشگران از قبیل محوطه سازی ،پارکینگ،آلاچیق،سرویس بهداشتی،آب،برق،کافی شاپ وغیره در فاز اول این مجموعه ایجاد نموده است ودر فاز های بعدی آن نیز برنامه هایی از قبیل احداث سوئیت های اقامتی ،هتل،رستوران،شهر بازی،کوچه باغ ها که برای پیاده روی وهمچنین محل هایی برای عرضه ی محصولات باغی وصنایع دستی به گردشگران را در دستور کار دارد.
برچسبها:
موزه شهداء زنجان تحت نظارت بنياد شهيد استان در سال 1378 در خانه توفيقي افتتاح شد. بناي توفيقي در بافت تاريخي و قديمي شهر در محله معروف به غربييه بالا كه به محله خرابه رجي نيز مشهور بوده قرار دارد. اين بنا از شمال غرب نزديك به دروازه رشت و از جنوب نزديك به دروازه قزوين ميباشد. بناي توفيقي از بناهاي اواخر دوران قاجار و اوايل پهلوي بوده و به شماره 2664 مورخ 25/12/87 به ثبت آثار ملي كشور رسيده است. بناي توفيقي از نقطه نظر سبك معماري و سياق تزئيني مصاديق الگوي تقارن و رايج در اواخر قاجار و اوايل پهلوي بوده و منزل اولين شهردار زنجان (آقاي علياكبر توفيقي) است.
تلفن: 7-3220606
ساعت بازديد: صبحها 12-9 بعدازظهرها 19-16
تعطيلي:تعطيلات رسمي و جمعه ها
بهاء بليط: رايگان
برچسبها:
این مسجد همه ساله در ایام محرم پذیرای خیل عظیمی از عاشقان اباعبدالله الحسین (ع) از سراسر كشور و حتی خارج از كشور می شود و حاضرین در این مكان مقدس به صورت خالصانه ارادت خود را به خاندان عصمت و طهارت (ع) اعلام می كنند.
عزاداران حسینی با شركت گسترده در دسته عزاداری عظیم زینبیه زنجان، وحدت و یكپارچگی شیعیان و عاشقان خط سرخ امام حسین (ع) را به تصویر كشیده و جلوه ای از عشق و دلدادگی خود را به سرور و سالار شهیدان به نمایش می گذارند.
در مسیر حركت دسته عزاداری زینبیه اعظم زنجان ، نذورات نقدی و غیرنقدی زیادی به زینبیه اعظم زنجان اهدا و همچنین هزاران راس گوسفند ، گاو و گوساله به صورت زنده اهدا و یا در مسیر حركت دسته ی عزاداری ذبح می شوند.
قدمت این مكان مقدس، به بیش از 400 سال رسیده و از جمله مساجد باستانی در استان زنجان محسوب میشود و بنا به گفته برخی پیشكسوتان و همسایگان محل مسجد زینبیه زنجان، قبلا به صورت باغی سرشار از گلهای محمدی بوده است و صاحب این ملك كه اغلب اوقات متوجه صدای ‘یازینب یازینب’ توام با گریه و شیون میشده، تصمیم میگیرد بخشیاز باغ را بصورت ‘تكیه’ كه در آن سالها متداول و معمول بوده درآورد و نام آن را نیز ‘زینبیه’ بگذارد.
از زمان احداث تكیه در این باغ سرشار از گلهای محمدی، همه ساله مردم متدین و دردمند زنجان در ماههای محرم و صفر درآن جمع میشدند و به عزاداری و نوحه سرایی میپرداختند و این درحالی بود كه تمامی هزینههای تكیه نیز تا زمان حیات صاحب باغ، توسط وی تامین و پرداخت میشد.
این مكان مقدس تا سال 1085 هجری قمری همچنان بصورت تكیه در داخل باغ مورد استفاده مومنان قرار می گرفت، ولی با توسعه شهر زنجان، واحدهای مسكونی اطراف آن را فراگرفت
به گفته مسوول حوزه فرهنگی زینبیه اعظم زنجان ، این مكان مقدس تاكنون سه بار تجدید بنا شده است كه یك مرحله آن باهزینه فرد خیری بنام ‘جمیله خانم’ و مراحل دیگر نیز به همت و یاری شهروندان متدین زنجان، صورت گرفته است.
تاریخچه مسجد زینبیه اعظم
از تاریخچه زینبیه زنجان اسناد مکتوب زیادی در دسترس نیست. اما نقل قولهای فراوانی سینه به سینه درباره این مسجد گفته شده است. یکی از این موارد این است که در روزگار گذشته باغچهای درون کهن دژ زنجان قرار داشته است.
صاحب باغچه هر روز از گوشهای از باغچه که در آن گلهای محمدی روئیده بود صدای ناله و «یا زینب» میشنود، حتی گاهی گویی چراغی زیر گلها روشن می شود.
بدین ترتیب صاحب باغچه تصمیم میگیرد آن قسمت را به تکیهای تبدیل کرده و نام آن را زینبیه بگذارد. از این رو محلی که باغچه در آن قرار داشت از آن زمان تا کنون به محله زینبیه معروف می شود.
به گفته حاج سجاد احمدپور، رئیس هیات امنای مسجد زینبیه، این اتفاق بین سالهای ۱۰۲۰ تا۱۰۲۲ هجری قمری رخ داده است.
او میگوید:«تا زمانی که صاحب باغ زنده بود هر ساله در ایام محرم و صفر به مدت دو ماه محل مذکور را سیاه پوش میکرده و مراسم عزاداری و سوگواری سالار شهیدان و سرور آزادگان جهان در آن محل برگزار می گردیده است.او در زمان حیات خود وصیت میکند پس از وفاتش، مراسم عزاداری را همه ساله برگزار و هزینه آن را از عایدی باغچه تامین کنند.»
به گفته احمدپور این محل سه بار تجدید بنا شده است، بار اول در سال ۱۰۹۲ هجری قمری زینبیه با تیر چوبی تجدید بنا میشود، بار دوم در سال ۱۲۹۲ بانویی به نام «زینب خانم» هزینه تبدیل آن را به مسجد متقبل میشود و برای سومین بار در سال ۱۳۹۵ هجری قمری مطابق با سال ۱۳۵۴ شمسی به همت مردم زنجان و عاشقان اهل بیت این مسجد تجدید بنا شده است.
در چند سال اخیر نیز برای رفع کمبود فضا چهار باب از ساختمانهای همجوار مسجد خریداری شده و در توسعه مسجد زینبیه اعظم زنجان از آن استفاده شده است.
دکتر هوشنگ ثبوتی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، در خصوص تاریخچه و میزان قدمت مسجد زینبیه اعظم زنجان می گوید که این مسجد داخل کهن دژ اصلی خاستگاه شهر زنجان است و در قلب مرکزی شهر قرار دارد.
دکتر ثبوتی تاکید می کند : «متاسفانه وقفنامه و یا کتیبهای در خصوص مسجد زینبیه اعظم زنجان در دست نیست.»
او در مورد معماری این مسجد میگوید: «بنای مسجد فعلی، قدمتی ۱۳۰ ساله دارد و به عبارتی در سال ۱۳۰۰ هجری قمری احداث شده است. این مسجد یکی از مساجد شبستان شهر زنجان است با قوسهای یک مرکزی است و سبک معماری اسلامی بوده و با پوسته سنتی از سازه مدرن ساخته شده است.»
ورود دومين مسجد بزرگ زنجان به فهرست ميراث ملي
مسجد زينبيه زنجان در تاريخ 20 تيرماه سال 90 با شماره 29961 در فهرست آثار ملي کشور به ثبت رسيد.
معاون ميراث فرهنگي استان زنجان در گفتگو با ميراث آريا (chtn)، با اعلام اين مطلب اظهار داشت: پرونده ثبتي اين اثر ارزشمند در شوراي سياستگذاري بهمنماه 89 تأييد شد و اکنون شماره ثبت آن ابلاغ شده است.
«مهرداد عسگريان» با اشاره به اينکه از تاريخ ثبت اين پرونده، ضمن رعايت حقوق مالکانه مسجد زينبيه تحت نظارت، مراقبت و حمايت سازمان ميراثفرهنگي، صنايعدستي و گردشگري است، افزود: هرگونه اقدام و عملياتي که منجر به تخريب يا تغيير هويت اين بنا شود، ممنوع است.
او با بيان اينکه مرمت و بازسازي مسجد زينبيه تنها با تأييد و نظارت سازمان ميراثفرهنگي ممکن است، تأکيد کرد: تخلف از آنها برابر مواد 558 تا 569 از کتاب پنجم قانون مجازاتهاي اسلامي تعزيرات و مجازاتهاي بازدارنده، جرم محسوب ميشود و مرتکب، مشمول مجازاتهاي قانوني خواهد شد.
معاون ميراث فرهنگي استان زنجان اضافه کرد: اين مسجد يکي از اماکن متبرکه و مورد احترام خاص مردم زنجان، شهرستانهاي همجوار و حتي ساير استانهاي کشور است.
برچسبها:
حسينيه اعظم زنجان در جنوب شهر زنجان كه بين مدارهاي 36 درجه و 37 درجه شمالي و نصف النهارهاي 48 درجه و 5/49 درجه شرقي واقع شده قرار گرفته است.آستان مقدس حسينيه اعظم زنجان يكي از اماكن متبرك و معنوي استان زنجان مي باشد كه آوازه و شهرت آن به بركت توجهات خاصه حضرت سيدالشهداء (ع)جهاني شده است .هيأت امناء اين مكان مقدس از توان و ظرفيت هاي موجود جهت ارتقاء فرهنگ عاشورا و كيفيت مجالس عزاداري سرور شهيدان استفاده نموده و با سازمان دهي نيروي انساني مخلص توانسته است تا حد نسبتاً مطلوب در مقطع كنوني اين مكان را اداره نمايد.در بخش فرهنگي ايجاد كتابخانه و بخش سمعي و بصري و تكثير نوارهاي سخنراني وعاظ و پخش اينتر نتي مراسم عزاداري و غيره به سراسر جهان و در بخش مذهبي برگزاري مراسم دعا و عزاداري و اعياد ائمه طاهرين عليهم السلام و سخنراني در حد توان،بر گزاري مراسم با شكوه دهه محرم و دسته عزاداري شب تاسوعا (كه تنها براي اين مراسم حدود 45 روز تا دو ماه برنامه ريزي و جلسات متعددي برگزار مي گردد) از اقدامات این مجموعه بوده است.مراسم سوم شعبان سالروز ولادت حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) كه به نحو خاصي در اين حسينيه برگزار مي گردد.
برگزاري مراسم ماه مبارك رمضان كه بصورت اقامه نماز جماعت ،سخنراني و مداحي مي باشد.مراسم هفتگي زيارت عاشورا كه در شب هاي جمعه و دعاي ندبه در صبح جمعه برگزار و مورد استقبال جمع كثيري از مردم خصوصاً جوانان قرار ميگيرد.
تاريخچه حسينيه اعظم را با ياري گرفتن از گزارش شفاهي اهالي محل ،معمرين ،خادمين و هيات امناء قديمي و از آن اشخاصي كه خودشان بطور مستقيم و يا بطور غير مستقيم از طريق پدر بزرگهايشان و از كسان ديگر راجع به قدمت و تاريخ گذشته حسينيه خاطراتي داشته اند نقل مي كنيم .البته بديهي است كه در نقل قول احتمال كم يا زياد بودن مطلب گفته شده وجود دارد ولي سعي شده مطالب با تطبيق همديگر نزديك به حقيقت باشد تا بتوان نسبت به آنها استناد جست و آيندگان بتوانند از آن استفاده كنند.متأسفانه تاريخ مدون ما در گذشته هميشه دچار چنين نقصهايي بوده است .نبودن افراد خبره و علاقمند در شهرمان كه بخواهند حوادث مختلف را ثبت و ضبط كرده و آنها را به آيندگان انتقال دهند هميشه يكي از معضلات جامعه شهر زنجان بوده است و اگر تعدادي كتب تاريخي نيز تأليف وتدوين شده و موجود است بدون تجزيه و تحليل بوده و از جزئيات مهم تاريخي چشم پوشيده اند لذا مورخين حوادث را بصورت كلي و گذرا و بشكل قصه و داستان گونه نقل كرده اند.
با اينهمه ،خوشبختانه ما توانستيم با استفاده از گفته ها و نوشته هاي بزرگان و اهالي محل تاريخچه حسينيه اعظم را بصورت تحليلي كه گوياي گذشته روشن آن است به علاقمندان تاريخ شهرمان و مخصوصاً به عاشقان حسين عليه السلام ارائه نماييم اينكه حسينيه هم مسجد و تكيه و هم مدرسه علميه بوده شكي نيست . اولين سند مكتوب كه با مهر (حاج ميرزا لطف الله شيخ الاسلام وآخوند ملا كاظم )ممهور شده صفر المظفر 1295 هجري قمري را نشان ميدهد كه در زير وقفنامه دو شخص خيرو نيكو كار بنام هاي (حاج ميرزا محمد نقي و حاج ميرزا بابايي)تاجر كه دو باب دكان را وقف صحيح شرعي نموده اند آمده است.در اين وقف نامه قيد شده با اطلاع عاليجناب (آخوند ملا علي اصغر روضه خوان ) در راه جناب ابي عبدالله الحسين (ع)در تكيه حسينيه خرج و احسان نمايند از اول ماه محرم تا دوازدهم محرم هر قسم مصلحت بداند صاحب اختيار است.دومين سند مكتوب كه با مهر آقاي (سيد عبدالرحيم مجتهد و آقا سيد علي و آقا شيخ ابراهيم) ممهور شده مربوط به تاريخ شوال 1322 هجري قمري است كه شخصي بنام (حاج محمد هاشم شريف العلماء) وقف صحيح شرعي و حبس مخلد نموده همگي مساحت ششدانگ و يك شعير و دو ثلث شعير قريه دهجلال از قراء سجاسرود خمسه را با كافه توابع و ملحقات و مزارع مائيه و دعيه و مراتع و معالف وبسائين و مياه و عيون و انهار و املاك …. و عمارات و محل اكداس و طراقين بر حضرت سيدالشهداء ارواح العالمين له الفداء.
البته قابل ذكر است كه نامبرده اين روستا را به مساجد و مدارس واقعه در ذيل كه در دارالسعاده زنجان واقع است وقف نموده است.اين مساجد و مدارس عبارتند از :
1-مدرسه و مسجد رضوانمعان المغفور (آخوند ملا علي) اعلي الله مقامه الشريف
2-مدرسه و مسجد رضوانمكان المبرور (آقا سيد فتح الله) طاب ثراه
3-مدرسه و مسجد مقابل حمام (حاجي داداش) در راسته بازار
4-مدرسه و مسجد حسينيه
5-مدرسه و مسجد (ملا محمد علي)
آنچه در اينجا قابل توجه است اينكه در سال 1322 هجري قمري حسينيه اعظم هم مدرسه بوده هم مسجد.زيرا واقف در توضيحاتي كه در وقفنامه داده آورده است كه متولي ، منافع قريه مذكور را در وهله اول به تعميرات مدارس و مساجد اشاره شده و تامين آب آنها به مصرف برساند و نَه عشر ديگر را به حضرات طلاب محصلين ساكنين در حجرات هر مدرسه بپردازد آنهم از قرار هر حجره سه نفر طلبه.در ضمن مشروط به اينكه هر طلبه بيش از يكماه در خارج مدرسه نماند و اگر بيرون رود و برگردد بايد لااقل دو ماه تمام در حجره خود مقيم باشد تا شهريه دريافت نمايد.حال به يك سند مكتوب ديگر اشاره مي كنيم اين سند سنگ نوشته ايست كه در راهرو و مدخل ورودي مسجد حسينيه هم اكنون بر ديوار نصب شده و اشعار زير بر روي آن كنده كاري شده است:
بعد حمد خداي عزوجل كه كريم است و قادرو منّان جمعي از مؤمنين اهل محل همه در زهد بوذر و سلمان سّيد و ميرشان محمد علي صاحب جاه و فّر و عّزت وشان دّر درياي پاك پيغمبر پور هم اسم موسي عمران مسجدي خواستند بي مانند طرح از لطف حضرت يزدان چون به پايان رسيد اين مسجد هاتفي سفت اين در غلطان حَبَذّا مسجدي كه در منظر آمده رشك روضه رضوان سال تاريخ او طلب كردم روزي از صوفي خجسته بيان كلك بگرفت و ريخت از كلكش بر ورق اين جواهر الوان بود از وَجه پاك اين مَعبَد طلعت مسجد الحرام عيان 1261
همانطور كه تاريخ سنگ نوشته نشان ميدهد اهالي محل اين مسجد را در سال 1261 هجري بپايان رسانده اند .البته طبق گفته مُعَّمرين و اهالي محل اين تاريخ مربوط به زمان يا سال تأسيس مسجد نيست بلكه مربوط به تعمير و بازسازي مسجد است.وجود يك سند مكتوب ديگر گفته مُعَّمرين را قريب به يقين مي نمايد .اين سندعَلَمي است كه بر روي آن تاريخ (1221)كنده شده و به مسجد حسينيه اهداءگرديده است .اينها سندهاي موجود و مكتوب در باره تاريخ تاسيس حسينيه اعظم است ولي گفته هاي شفاهي به زمانهاي پيش از اين سالها اشاره دارد .ميگويند در تاريخ 1114 هجري قمري زنگ بزرگي به مسجد اهداء شده و اين زنگ تا چهل يا پنجاه سال پيش موجود بود كه بعد شكسته شده و از بين رفته است.همراه اين زنگ مقاديري وسايل ديگر مثل طبل وشيپور و چند قطعه شمشير و يك عدد كشكول هم بوده كه از آنها هم فعلاً اثري نيست.شايد در زمان رضاخان بعلت تعطيلي مساجد جمع آوري و احتمالاً به مراكز فرهنگي و باستاني برده اندو يا اصلاً معدوم كرده اند.براي تعيين دقيق تأسيس و احداث مسجد به مدارك ديگري نيز نياز مي باشد كه متأسفانه به آنها دسترسي پيدا نشد.لذا براي نزديك شدن به تاريخ حقيقي بناي مسجد بهتر اين است كه قدمت بافت شهر،تاريخ بناي مساجد و آثار ديگر باستاني شهر را كه در اطراف و يا نزديكي حسينيه قرار دارند بررسي نمود.
برچسبها:
مسجد یری بالا در بافت قدیم شهر زنجان در محله ای معروف به همین نام قرار دارد.این مسجد که دارای معماری بسیار شکیل وزیبا در نمای داخلی است . به سال 1319هجری قمری یعنی پنج سال قبل از شروع انقلاب مشروطیت سال 1324 هجری قمری توسط مرحوم شیخ حسین جوقینی سجاسی معروف به شهید ساخته شده است.
مسجد یری بالا نیز مطابق الگوی معمول در ساخت مساجد این خطه به سبک چهل ستونی بنا شده است .در میانسرای مستطیل شکل آن آب انباری قرار دارد که نحوه اجرای سازه های معماری آن مطابق با سبک معماری خود مسجد می باشد از این رو احتمال دارد که مسجد آب انبار در یک زمان ساخته شده باشد.
مسجد یری بالا دارای دو صحن وشبستان بوده که شبستان مرکزی آن دارای نمای آجرکاری است. در بدنه وسقف وشبستان زنانه دارای نمای گچ کاری شده ای می باشد.
طاقها وتویزه ها وقوسهای زیبای این شبستانها به صورت هلالی بر روی ستونهای یکپارچه سنگی استوار شده است.
ستونهای سنگی این مسجد که در بدنه بعضا” دارای شیارهای مورب و موجی بوده سر ستونهای مقرنسی شکل ستونهای مسجد وکیل در شیراز را به نوعی در اذهان تداعی می کند منبر چوبی و درهای حائل دو شبستان که دارای طرحهای گره چینی زیبایی است غنای تاریخی وهنری مسجد رادو چندان کرده است. آنچه که این مسجد را در میان مساجد شهر زنجان می تواند منحصر به فرد نماید جهت صحیح قبله آن است که توسط مرحوم شیخ ابراهیم حکمی ساخته شده وبراساس مطالعاتی که توسط مهندسین آلمانی به سال 1312 هجری شمسی انجام پذیرفت جهت قبله این مسجد منطبق با صحیح ترین ودقیق ترین وضعیت ممکن برآورده شده اجرای تزئینات بسیار زیبای آجر کاری با طرحهای متنوع خفته وراسته – حصیری پتگین همراه با محرابی مزین به طرحهای تزئینی در بخشهایی از نمای داخلی وخارجی به سبک قاجاری تعلق این بنا رابه اواخر عهد قاجار مسلم ومحرز می سازد.
مسجد یری بالا بیش از یکصد سال قدمت دارد ودر سال 1322هجری شمسی یعنی دو سال قبل از قائله حزب توده در زنجان توسط آقا شیخ یعقوب علی مقدم مرمت وتعمیر شده است.
1- یری بالا: یری در گویش زبان ترکی به معنای زمین می باشد. اطلاق نام یری در اینجا به معنای زمینی است که به ساخت مسجد اختصاص یافته وکلمه بالا تداعی معنا واصطلاح سفلی وعلیا می باشد.
2-مرحوم شیخ حسین جوقینی سجاسی معروف به شهید : وی قاضی شرع رسمی زنجان بوده واز حامیان جدی ونزدیکان مرحوم آخوند ملا قربان علی زنجانی (حجت الاسلام)که در انقلاب ونهضت مشروطه هم رأی وهم فکر ایشان بود.وی از امام جماعت به نام و معروف شهر زنجان بوده است . بنا بر قرائن موجود آن مرحوم علاوه بر دوستی از شاگردان آخوند ملا قربان علی زنجانی بود که ظاهرا”مشروطه خواهان شبانه او را در کوچه با اسلحه هدف قرار دادند که منجر به شهادت ایشان میشود شرح حال او را علامه امینی در کتاب شهدا الفضیله درج نموده است.
برچسبها:
این مسجد تاریخی وقدیمی در منتهی الیه ضلع جنوب غربی شهر زنجان که در ادوار نه چندان دور نقطه انتهای شهر محسوب می شد در محله قدیمی مرسوم به توپاغاجی قرار گرفته است.ساخت وسازه ابتدایی این مسجد در ابتداء با صورت محوطه ای چهار گوش وبا عملکرد تکیه بوده به عبارتی فضای مستطیل شکلی که فاقد هرگونه تزئین شاخص معماری به سبک وسیاق تکایا که سقف آن بر روی تیرکهای چوبی استوار گشته است.
این تکیه به نام تکیه عباسیه معروف بوده وامروزه با ارتفاع تقریبی 70 سانتی متر در ضلع شرقی شبستان مسجد صحن زنانه آن را تشکیل می دهد.
تاریخ ساخت این بخش از مسجد (صحن زنانه) بر بخشی از بدنه خارجی آن مشرف به صحن وشبستان اصلی بر روی بدنه آجری با کاشی سبز الصاق شده به تاریخ سال 1278 هجری قمری می باشد .
مسجد دمیریه از سطح معبر عمومی پایین تر می باشد وفاقد صحن ومیانسرا ودیگر اجزاء معماری رایج در ساخت مساجد وبناهای مذهبی بوده ومانند اغلب مساجد شهر زنجان به فراخور نیاز عامه مردم وذوق وسلیقه وامکانات معماران محلی ودر پی گسترش فضای تکایا در طول زمان بوجود آمده از این رو معمار محلی تنها به ساخت شبستانهای ستوندار ومردانه وزنانه ومحراب اکتفا نموده است.
شبستان اصلی مسجد دمیریه دارای هفت ستون آجری که طاق وقوسهای هلالی آن به زیباترین شکلی به روش آجر چینی وتکنیک پتگین وآرایش شده واز این جهت در میان مساجد تاریخی شهر زنجان بی نظیر بی زنجان بی نظیر ومنحصر بفرد می باشد .این مسجد طبق تاریخی که بر روی پیشانی محراب که در صحن اصلی نقش شده ،احتمالا” زمان ساخت آن به سال 1308 هجری قمری باز میگردد و بدین ترتیب با 112 سال قدمت در شمار مساجد دوره قاجار قرار گرفته است.
برچسبها:
چمن طبیعی سلطانیه قسمتی ازفلات زنجان – ابهررا دربرگرفته واین فلات ازفاصله گرفتن دورشته ارتفاعا ت موازی که درجهت شرقی – غربی امتداد دارند ، تشکیل گردیده ، ارتفاعات شمالی شامل کوههای طارم از رشته جبا ل البرز درخط مستقیم ورشته ارتفاعات جنوبی واقع دراین ناحیه که به رشته کوههای سلطانیه معروف است .
چمن معروف سلطانیه باوسعت تقریبی 35 کیلو مترمربع بطول 20 کیلومتر به عرض متوسط 2 کیلو متردرقسمت جنوبی این فلات قرارگرفته است . اوضاع جوی موقعیت چمن سلطانیه درمنطقه ، که مرتفع ترین نقطه فلات زنجان وابهر است ، ( به ارتفاع 1800 متر) ادامه رشته کوههای واقع درجنوب وشمال آن وهمچنین مطالعات دیا گرام های جوی ، این منطقه را درردیف مناطق با آب و هوای استپی سرد قرار داده است .
وجود چمن مسطح سلطانیه ، قرارگرفتن کوههای اطراف و ارتفاع محل ، منطقه را در ردیف نواحی باد خیز قرار داده وجهت وزش بادهای غالب ، ازجنوب غربی وجنوب شرقی است . شیب عمومی ناحیه ازجنوب به شمال وازشرق به غرب است . شیب شهرسلطا نیه بسیار کم ودربعضی نقاط به صفررسیده است . ازطرف دیگر منابع آب منطقه به لحاظ ساختارهای زمین شناسی ومیزان بارند گی ، سطح آبهای زیرزمینی را درحد بالا نگه داشته ، بطوری که ارتفاع آب دراراضی جنوبی سلطانیه درعمق 5 متری واراضی شمال وچمن در1 متری قراردارد .
این وضعیت موجب ایجاد مراتع سرسبزو چمن درمنطقه بوده است . درارتباط با این چمن نقل قولهای فراوانی آمده :
« حمد ا… مستوفی معتقد است قبل ازحمله مغولان درسلطانیه فعلی هیچگونه ساختمانی نبوده، این ناحیه به شکل مرغزار وچمنزار بوده و سلاطین مغول پس ازاستقرار ، کم کم برای شکاروگذرانیدن ایام تابستان و با بر افراشتن چادرها ایام استراحت تابستانی را در آنجا سپری می کردند بهمین جهت این محل قنقور اولانگ یعنی چمنزار یا شکارگاه شاهین نامیده می شد. مادام دیولافوا جهانگرد فرانسوی در سفرنامه خود از چمن سلطانیه به نام کنگرلند یاد می کند (یعنی چراگاه عقابان …) شرویاز نام چمن سلطانیه قبل از حمله مغول بوده و بعد از آن به نام قون قوراولانگ تبدیل شده است . همچنین داخل این محوطه (چمن سلطانیه) شش محوطه باستانی قابل تشخیص و بررسی است.
دشت سلطانیه به استناد مدارک باستان شناسی خاستگاه استقرارهای مختلفی از هزاره های پیش از تاریخ به بعد است،این دشت سرچشمه رودخانه زنجان رود و ابهررود می باشد، این دو رودخانه پیش ازقدرت گرفتن تحت الارض چمن سلطانیه در طول مسیر و درکنار شاخه های فرعی خود به نوعی باعث پدید آوردن و قوام استقرارهای مختلفی شده اند.
طبق كتيبه هاي گلي آشوريان در چمن سلطانيه اقوام جنگجوي ساكاريتها زندگي مي كردند و در زمان دولت مادها به اسم اريباد و در زمان پارتها آنرا به اسم اولين پادشاه خود يعني ارساس نامگذاري كردند. به احتمال قوي در دوره حكومت مادها اين محل مسكوني بوده است زیرا در فاصله کمی از اکباتان ( همدان ) پایتخت مادها قرار دارد
. با توجه به مدارك موجود در منطقه سلطانيه ، اين شهر تا قبل از حمله مغول بنام دياز يا شهر دياز ( شرویاز ) ناميده مي شد كه احتمالاً نام « وير» از آن گرفته شده است. وير نام منطقه اي است كه در حوالي سلطانيه قرار دارد و در فرهنگنامه زنجان نيز به اسم شهريار- شهرياز آمده است كه تا قبل از حمله مغول به اين اسم خوانده مي شود و عباس اقبال آشتياني در كتاب تاريخ مغول به ولايت شهرياز نيز اشاره كرده است كه محل فعلي سلطانيه بوده است از برآیند اطلاعات فوق چنين بر مي آيد كه نام قديمي چمن سلطانيه چيزي شبيه يا به همين نام شهر وياز بوده است.
چمن سلطانيه در اوائل قرن 7 ه.ق توسط طايفه اي به نام قنقور اشغال شد و محلي كه آنرا قنقورالنگ نام نهادند محلي بود براي گذراندن ايام تابستان. زيرا اين محل از نظر پوشش گياهي داراي مرغزارها فراوان و خرم بوده و مورد توجه پادشاهان و فرماندهان مغول قرار گرفته که شباهت طبیعت منطقه با زادگاه و موطن مغولان بی ارتباط با علاقه آن ها به این منطقه نیست .
در كتابهايي كه بعد از استقرار مغولان در سلطانيه نوشته شده است به وفور به اسم قنقورالنگ اشاراتي كرده اند. آن چنانكه در روضه الصفا اين چنين آمده است:«در قنقورالنگ كه حالا آنرا سلطانيه گويند…». حمدا… مستوفي در تاريخ گزيده و حافظ ابرو نيز در مورد اسم قنقورالنگ سخناني به ميان آورده اند.
در زمان فتحعليشاه قاجار نيزاين محل براي اسكان نيروهاي نظامي شاه در زمان جنگ ايران و روسيه قرار گرفته و از آجرها و مصالح باقيمانده از ابنيه فرو ريخته ، كاخي براي خود تعبيه كرده كه در حال حاضر آن آثاري باقي نمانده است. احتمالاً يكي از شش سايت باستاني اطراف سلطانيه باشد.
اين منطقه هر چند كه از نظر سوق الجيشي، نظامي و سياسي داراي اهميت است ولي به علت آب و هواي مناسب جهت گذراندن فصل تابستان براي طوايف چادرنشين مغول «از نظر برگزاري فصول گرم سال و پرورش اسبان» محل بسيار مناسبي بوده است.
به طوري كه اين منطقه و مناطق ديگرش مثل تبريز، بغداد و غيره پس از حمله مغول و در دوره هاي مختلف ايلخانيان مورد توجه و محل برپائي ييلاق و قشلاق بود. انتخاب اين محل به عنوان پايتخت از نظر سياسي و نظامي خود مورد بحث است زيرا نسبت به متصرفات غربي امپراطوري ايلخاني از نظر سايسي و نظامي حائز اهميت بوده و مركزيت داشته است و فلات واقع در منطقه كه از نظر توپوگرافي مورد بررسي قرار گرفته ، معلوم گرديده كه معابر طبيعي شمال «گيلان» و جنوب «همدان، كرمانشاه، بغداد» و غرب آذربايجان از اين محل عبور مي كند اين پديده در دوره حكومت ارغون شاه اهميت زيادتري پيدا كرد، به طوريكه تمام سياست فرمانروايان مغول دست يافتن به اين مناطق بود.
پس از روي كار آمدن جانشينان ارغون شاه اولجايتو و ابوسعيد بهادر كه به زور شمشير حكومت نسبتاً واحدي در منطقه اي بسيار وسيع از سلطانيه تا اروپا و از دره رود سند تا فلسطين خصوصاً با تركيبي از اثوام و سنتها و مذاهب مختلف و متمدن آن روزي تشكيل دادند كه اين خود موجب پيشرفتهاي از نظر اقتصادي شده و منطقه اي شده و منطقه اي كه جوابگوي اين همه نياز باشد با توصيفاتي كه كرديم جايي جز قنقور النگ «سلطانيه» نمي باشد.
شهر سلطانيه در دوره بنيانگذاران آن پس از شهر تبريز كه پايتخت اول مغول بود دومين شهر مهم در دوره ايلخاني بود. بويژه اينكه از نظر تجارت خارجي اولين شهر بوده است چرا كه تمامي راههاي ارتباطي و تجاري كه قبلاً به شهر تبريز از اقصي نقاط جهان متصل مي شد پس از افتتاح سلطانيه به اين شهر ختم مي گرديد. رونق تجاري سلطانيه به حدي رسيده بود كه در زمان فرمانروايي ميرانشاه پسر سلطان تيمور سفير اسپانيا کلاويخو از آن بازديد و چنين مي گويد: «شهري است پر جمعيت و از نظر دادو ستد از تبريز مهمتر است».
در جائي ديگر حمد اله مستوفي مورخ قرن هشتم ه.ق چنين مي نويسد: «قبل از حمله مغول در سلطانيه فعلي هيچگونه اثر ساختماني نبود. اين ناحيه بشكل مرغزار و چمنزار بوده و سلاطين مغول پس از استقرار در ايران و پايتخت قرار دادن تبريز براي شكار و گذرانيدن ايام تابستان به اين مكان «سلطانيه» مي آمدند و با برافراشتن چادرها ايام استراحت تابستاني را در آنجا سپري مي كردند. خانم ديولافوآ جهانگرد و باستانشناس همراه همسرش آقاي ديولافوآ از چمن سلطانيه چنين مي گويد: «اين دشت تدريجاً به ارتفاعي مي رسد تا به فلاتي موسوم به كنگرلند يعني چراگاه عقاب برسد».
آقاي علي هشترودي نيز در اين مورد مي گويد: «دشت مرتفع و وسيع كنگرلند مرتعي سبز و خرم و مرغزاري دلگشا و پونعمت…».
در چمن سلطانيه شش محوطه باستاني وجود دارد كه در زير به اختصار نام برده مي شود:
1. شير تاريخي يوسف آباد
2. شير معروف به قلعه شير
3. محوطه باستاني خود شهر سلطانيه «شهر قديم»
4. تپه نور
5. تپه اي كه در شمال چمن سلطانيه قرار دارد و هنوز نامگذاري نشده است.
6. تپه سنبل آباد
با مطالعات باستانشناسي در اين تپه ها بسياري از ابهامات درباره ارتباط هاي فرهنگي در اين محل ها روشن و آشكار مي شود.
تصاویر قدیمی
تصاویر چمن سلطانیه
برچسبها:
دریاچه کرد آباد در استان زنجان واقع است. این منطقه شامل دو دریاچه ی بزرگ و کوچک که بر اثر زلزله ی ۱۳خرداد ۱۳۶۹ و ریزش کوه و بسته شدن مسیر رود ایجاد شده است. دو دریاچه سد در ادامه ی باغ های کردآباد در مسیر دره واقع هستند و فاصله ی آن ها تا روستای کردآباد در حدود 10 کیلو متر است که 7 کیلو متر آن مسیر قابل تردد وسایل نقلیه و 3 کیلو متر پیاده روی است. در مسیر دریاچه ها آبشار های زیبای زیادی وجود دارد که طروات خاصی به منطقه بخشیده است. روستای کردآباد روستای کوچکی است که در مسیر گیلوان به آب بر و در 3 کیلو متری آب بر وقع شده است. این روستا 13 خانوار جمعیت دارد. روستای کردآباد پیش از زلزله چینی لر به معنای چگینی های قوم کرد در قزوین نام داشت که در باغ های فعلی کردآباد قرار ساکن بودند ولی پس از زلزله ی سال 1369 نیمی از جمعیت روستا در اثر زلزله جان باختند و تعدادی نیز به مکان های دیگرپراکنده شدند و جمعیت باقی مانده ی اندک به محل کنونی که کردآباد نام دارد کوچ کردند. دریاچه اصلی در ارتفاع 740 متری از سطح دریا واقع است. طول آن در حدود 1 کیلومتر و عرض آن 200 متر است. گستره دریاچه جنوب غربی به شمال شرقی است.
مسیر دسترسی
۳ کیلومتری شهر آب بر به دهستان گیلوان، جاده ی انحرافی کنار روستای کردآباد تا نزدیک رودخانه ادامه دارد. از انتهای جاده تا دریاچه در حدود 30 دقیقه پیاده روی لازم است.
منبع : کویر و بیابانها ی ایران
برچسبها:
لباس زنانه: لباس زنان استان زنجان در ضمن سادگی، بسیار زیبا و متنوع است. معمولاً برای سر، از سه نوع پوشش استفاده میشود. ابتدا پارچهای به نام «پوشن» موی سر را با قوس پیشانی به طور محکم محافظت مینماید سپس ابزار دومی که به جهت حفاظت پوشن مورد استفاده است «چنهالتی» (زیر چانه) نام دارد که خود از سکههای قلابدار به هم پیوسته و یا منجوق رنگارنگ تشکیل شده و از زیرچانه تا فرق سر پیچیده میشود. پوشش سوم به نام «یاشماق» (روسری) است که برای پوشش دهان، چانه و گردن استفاده میشود. پوشش بالا تنه ابتدا «جلیزقا» (جلیقه) است که بدون آستین میباشد. نوع آستیندار این پوشش که «یل» نام دارد، مورد استفاده متمولین است. زیر جلیزقا پوششی به نام «کوینک» وجود دارد که اندکی بلندتر از جلیزقا میباشد و از طرحهای رنگارنگ و رنگهای گرم انتخاب میشود. زیر کوینک پوششی به نام «تومان» وجود دارد که خود بر دو نوع است. تومان بلند که «شلیته» نام دارد و معمولاً مورد استفاده گروه سنی 40 سال به بالا است و تومان کوتاه که «قصّا تومان» نام دارد، مورد استفاده بانوان جوان است. پوشش پایین تنه «شلوار» نام دارد که معمولاً از پارچه تیره رنگ و ضخیم انتخاب میشود. شلوار دیگری تحت عنوان «نیم ساق» وجود دارد. از این شلوار در مهمانیها و مسافرتها استفاده میشود که در قسمت پا به جوراب مجهز است که نوعی جوراب شلواری است.
پوشاک زنان
نوع لباس در شهرستان زنجان به ویژه پوشاک زنان در ضمن سادگی، بسیار زیبا و متنوع است.
سرپوش: برای سر معمولاً از سه نوع پوشش استفاده میشود: ابتدا با پارچهای به نام «پوشن»، روی سر و قوس پیشانی را محکم میبندند، سپس به منظور محافظت از پوشن، «چنهآلتی» (زیرچانه) را به سر میبندند. چندالتی از سکههای قلابدار به هم پیوسته و منجوقهای رنگارنگ تشکیل شده است و از زیر چانه تا فرق سر پیچیده میشود. پوشش سوم «یاشماق» (روسوی) است که برای پوشش دهان، چانه و گردن استفاده میشود.
چرقد: روسری به ابعاد 5/1 * 5/1 متر است و از پارچه «گوزگوز» یا «حریال» (ابریشم) تهیه میشود. این سرپوش در روستاهای آب بر و آستاگل «یایلیق» و در روستای ئیدی بلاغ «آق چرقد» نامیده میشود. زنان جهت حجاب گوشهای از روسری خود را جلوی دهان خود میگیرند که به آن «یاشماق» گویند.
قره یایلیق: روسری به ابعاد 5/1*5/1 متر است و از پارچههای مختلف گلدار با زمینه مشکی تهیه میشود. این روسری فقط مورد استفاده زنان روستای آب بر است.
شال: روسری ابریشمی به ابعاد 70/1*50/1 متر است و زنان بالای بیست و پنج سال آن را به دور سر خود میبستند. این سرپوش مورد استفاده زنان روستاهای گنبد و کاروانسرا بود. با ذکر این نکته که در روستای کاروانسرا این سرپوش «پوشن» نامیده میشود.
چادر شب: این سرپوش را زنان با توجه به توان مالی خویش از پارچههای رنگی تهیه میکنند. این سرپوش در روستای آب بر «چادیر»، در روستاهای گنبد و ئیدی بلاغ «چرشو»، در روستای اورتا بلاغ «چرشاب»، در روستای کاروانسرا «چرشاد»، در روستای دلگی «چارشاب» و در سایر نقاط «چادر نامیده میشود.
روبند: روبند اغلب در مسافرتها و مراسم مورد استفاده قرار میگرفت. روبند در ناحیه جلوی چشم باز و در قسمت پیشانی بند، پارچههای داشت و زنان میتوانستند آن را در پشت سر گره بزنند. روبند در روستای کاروانسرا «اوربند» و در روستای آب بر
«آغ روبان» نامیده میشود.
کله یاغی: روسری به ابعاد 5/1* 5/1 از جنس ابریشم است که در روستای اورتا بلاغ به هنگام بردن عروس به پیشانی او میبندند.
بالاتنه: پوشش بالاتنه ابتدا «جلیزقا» (جلیقه) است که آستین ندارد. نوع آستیندار این پوشش «سل» نام دارد و مورد استفاده متمولین است. معمولاً زیر جلیزقا «گوینگ» میپوشند. گوینگ اندکی از جلیزقا بلندتر است و طرحهای متنوع و رنگارنگ دارد. زیر گوینگ پوششی به نام «تومان» میپوشند که دو نوع است: تومان بلند «شلیته» نام دارد و معمولاً افراد چهل سال به بالا آن را میپوشند. تومان کوتاه «قصا تومان» نام دارد و مورد استفاده جوانان است.
تن پوش
کوی نک: پیراهنی آستیندار با دگمههایی در سر دست و یقهای گرد است. این پیراهن متشکل از دو قسمت بالا تنه و پایین تنه است. نیم تنه این پیراهن گشاد و طرفین آن از قسمت پایین دارای چاک است. برای تزیین لبه چاکها دور آن را یراق و منجوق میدوزند. بلندی پیراهن جوانان تا روی زانو و بلندی آن در لباس زنان مسن یک وجب بالای مچ پا است.
تومام (تُنبان): دامن چیندار گشادی است و دور تا دور لبه پایینی آن را برای تزیین یراق رنگی میدوزند. تومان در ناحیه کمر با بند پشمی به نام «تومان باغی» محکم میشود. اندازه تومان جوانان کوتاهتر از تومان پیرزنان است. تومان را اغلب از پارچههای حریال، ناصریه تهیه میکنند.
پاچین: پیراهنی متشکل از دو قسمت بالا تنه و پایین تنه است. بالا تنه ساده و پایین تنه گشاد و چیندار است و تا روی مچ پا میرسد. پوشیدن این پیراهن سابقاً در روستای دلگی و گنبد معمول بود.
پسته: جلیقهای از پارچه مخملی است و برای تزیین دور یقه آن را یراق و سکه میدوزند. اگر چه این جلیقه از ناحیه جلو باز است، ولی با سه یا چهار دگمه بر روی هم محکم میشود. این جلیقه در طرفین دو چاک به اندازه تقریبی چهار الی پنج سانتیمتر دارد. همچنین در قسمت جلوی آن دو جیب کوچک دیده میشود. این تنپوش در روستای گنبد «جلتقا» و در سایر نقاط «جلیقا» نامیده میشود.
یل: کتی آستیندار مانند کتهای امروزی از جنس پارچههای ابریشمی در رنگهای یکدست سنگین است و جیبی در زیر بغل برای نگهداری سکه و پول دارد. بلندی یل تا روی کمر میرسد. دور یقه یل را برای تزیین سکهدوزی میکردند.
ارخالیق: ارخالیق مانند یل است، با این تفاوت که بلندی آن کمی پایینتر از کمر میرسد.
شلوار: شلوار معمولاً از پارچه تیره رنگ و ضخیم انتخاب میشود. شلوار دیگری تحت عنوان «نیم ساق» وجود دارد، از این شلوار در میهمانیها و مسافرتها استفاده میشود. این شلوار نوعی جوراب شلواری است و در قسمت پا به جوراب مجهز است.
پاپوش در این منطقه کفش را «ایاخ قابی» ayaxqabi مینامیدند و دارای انواع مختلف بود:
دوواندی مخملی dovandi maxmali: کفشی پاشنهدار، از جنس چرم و تقریباً به شکل پوتین است. این کفش در مراسمها و مسافرتها مورد استفاده قرار میگرفت.
ابهر ایاخ قابسی (کفش ابهری) bharayax.aqabsi: کفشی از جنس چرم با پاشنه بلند است و در شهر همدان ساخته میشود.
شیب رو: نوع دیگری کفش چرمی با پاشنه متوسط است و اغلب در مسافرتها و مراسم مورد استفاده قرار میگیرد. این کفش اغلب مورد استفاده طبقات مرفه جامعه است.
کالیش: نوعی کفش پلاستیکی (رزینی) با پاشنه بسیار کوتاه است و هنوز هم مورد استفاده زنان روستایی قرار دارد.
چاروق: یکی دیگر از پاپوشهای زنان شهری است و دارای زرق و برق و پاشنه است و توسط استادان این فن در خود شهر زنجان به شکل دمپایی تهیه میشود. کف چاروق از چرم دباغی شده است و رویه آن با نخهای گلابتون دوخته میشود.
جوراب: پاپوشی از جنس پشم گوسفند است و در نقشهای مختلف توسط خود زنان روستایی بافته میشود.
تزئینات زنانه عبارتند از انگشتر، النگو و بویماق که از سکههای پول قلابدار از تار منجوق آویزان شده و از چند ردیف تشکیل شده است. ناگفته نماند که «چنهالتی» (زیر چانه) نیز ضمن داشتن عملکرد خاص، نوعی عنصر تزیینی است.
لباس مردانه: لباس مردانه شامل کت و شلوار معمولی است. تنها پوشش سر که «کچه بورک» (کلاه نمدی) نام دارد برای مردان اجباری و از اهمیت خاصی برخوردار است و عدم استفاده از آن نوعی بیحرمتی به جامعه تلقی میشود. قبل از ورود کفشهای پلاستیکی سه نوع کفش با عملکرد جداگانه رایج بوده است. کفشهایی از نوع چارق و گیوه برای کارهای روزانه و کفش دوبندی که جهت مهمانیها و مسافرتها مورد استفاده قرار میگرفته است.
پوشاک مردان
سرپوش
کچه بورکی kecaborke: کلاهی نمدی به شکل گود است.
کلاه بخارایی: از جنس پوست بره و به شکل گرد دوخته میشود.
کلاه لبهدار: کلاهی گرد و کمی بلند با لبه مدور است و بیشتر توسط طبقات مرفه در مسافرتها و مراسم مورد استفاده قرار میگیرد.
کلاه قزاقی: کلاهی گرد و استوانهای شکل است.
شفگه safga: کلاهی است نوکدار که از پارچه فاستونی تهیه میشود. این کلاه را اغلب از بازار شهر زنجان تهیه میکنند.
تاسکی: این کلاه گرد و دوکی شکل با اتصال شش یا هفت ترکه دوخته میشده است.
کانفا kanfa: کلاهی است گرد که از نخ پنبه یا کاموا بافته میشود.
شال بورکیsalborki: کلاهی است به شکل عرقچین که از چهار ترکه نوع شال بافت تهیه میشود. لبه این کلاه را با پارچه مشکی رنگ میدوزند که در اصطلاح محلی به آن کوبه koba میگویند . امروزه بیشتر آقایان از این کلاه استفاده میکنند.
تن پوش
کؤینک koynak: پیراهنی یقه گرد و آستیندار، از جنس متقال یا ابریشم است. این پیراهن از زیر گردن تا روی سینه باز و دارای سه دگمه است.
جلیقه: این تنپوش از دو قسمت رو و پشت شکل میگیرد. پارچه قسمت پشت اغلب از متقال مشکی رنگ و پارچه قسمت رو از نوع شال بافت است. همچنین دو جیب و دو چاک کوچک در قسمت پهلو دارد. در روستاهای اورتابلاغ به این تن پوش «پسته»، در گنبد «جلتقا»، در ئیدی بلاغ و تلخاب «کؤینک اوستی koynak usti و در سایر نقاط جلیقا گفته میشود.
کت: این تنپوش به شکل کتهای امروزی است و از پارچه دستباف محلی به نام «شال» تهیه و دوخته میشود. این تنپوش در روستاهای تلخاب و ئیدی بلاغ به «اوی ما»، در آستاگل «چوخا»، در اورتا بلاغ «پنجه»، در گنبد «کوت» و در سایر نقاط به «شال کتی» معروف است.
ستره setra: این کت که در روستاهای ئیدی بلاغ و تلخاب مورد استفاده قرار میگیرد، از جنس پارچه وطنی با یقة گرد و آستیندار و از ناحیه جلو باز و بدون دگمه است. کت ستره توسط شالی که بر روی کمر بسته میشود، بر بدن شخص محکم میگردد. بلندی این کت تا روی زانو میرسد.
سردریsardari: این تنپوش آستیندار از جنس ماهوت یا شال تهیه میشود و بیشتر طبقه مرفه از آن استفاده میکنند. بلندی این تن پوش کمی پایینتر از زانو است. نیم تنه پایین سردری در ناحیه کمر چیندار و گشاد است.
پلتو paltov: این تنپوش به شکل پالتوهای امروزی است و نیم تنه بالایی آن چند دگمه در لبه دارد.
کؤرکkurk: جنس این تنپوش آستیندار از پوست و آستر آن از متقال است. بلندی این تنپوش تا روی زانو میرسد و اغلب طبقات مرفه از آن استفاده میکنند.
شالوار: این شلوار خشتکدار مانند شلوارهای راحتی امروزی از پارچه متقال تهیه و دوخته میشود. این شلوار در ناحیه کمر با بندی به نام «تومان باغی» محکم میگردد. این تنپوش در روستاهای اورتا بلاغ به «باغلی شالوار» و در کاروانسرا به «خمسه» معروف است.
شال شالواری: نوع دیگری از شلوارهای محلی است و توسط زنان روستایی از پشم تابیده شده گوسفند تهیه میشود.
پیراهن پشمی: پیراهنی آستیندار یا بدون آستین با یقة هفت از پشم تابیده شده گوسفند است. این پیراهن در روستای تلخاب «جاکیت»، در گنبد «چکمه کوینکcakmakoynak » و در اورتابلاغ «یون کوینک» نامیده میشود.
کپنک kapank: تن پوشی نمدی و بدون آستین است و بلندی آن تا پایین زانو میرسد. این تن پوش مورد استفاده چوپانان است.
پاپوش
ساق بند: ساق بند از پشم به عرض پانزده سانتیمتر و به طول یک متر تهیه میشود آن را دور ساق پا میپیچانند. ساق بند را در روستاهای اورتابلاغ و گنبد «پتاوا patava » در تلخاب و ئیدی بلاغ «دولاخ dolax » مینامند.
جوراب پشمی: پاپوشی پشمی و دارای نقشهایی چون گیلانداری، قلمدانی و سایه است و توسط زنان بافته میشود.
چاریخ: کفشی است که از پوست گاو تهیه میشود. دو طرف آن حدود چهار سانتیمتر به طرف بالا تا شده و رویه آن را با رشتههای باریک پوست ـ به صورت ضربدری ـ روی پا محکم میکنند.
گیوه: رویه گیوه از نخ پنبه بافته میشود و کف آن از چرم است. کف برخی از گیوهها از پارچه است.
شیب روsibru : همان کفشهای معمولی و پاشنهدار امروزی است که دارای رویه چرمی و بعضاً کف چرمی است.
پوشاک نوزادان
کوینک: این پیراهن از جنس متقال با یقه گرد و آستیندار است و از پشت گردن باز و با دو دگمه بسته میشود.
عرقچین: کلاهی گرد و سفید رنگ است و با بندی در زیر چانه محکم میشود.
آنناچالما annacalma: روسری سه گوشی است که آن را روی پیشانی نوزاد، دور سر میبندند.
دوشلوح: سینهبند یا به عبارتی پیش بند پارچهای کوچک است.
بله bala (قنداق): پارچهای چهارگوش است که آن را به شکل سه گوش تا کرده و به بدن بچه میپیچند.
شورتوک surtok: ریسمان تقریباً کلفتی از جنس پشم تابیده است و با آن قنداق را میبندند.
همزمان با رشد صنعتی و گسترش شهرنشینی به خصوص در شهرهای بزرگی چون شهر زنجان پوششهای یاد شده تغییر یافته و حتی برخی از آنها به فراموشی سپرده شدهاند. در حال حاضر در شهرها و روستاهای بزرگتر استان، پوشش غالب زنان و مردان را همان پوشش معمولی رایج در کل کشور تشکیل میدهد و برای دیدن پوششهای محلی بایستی به روستاها و شهرهای کوچک استان که نفوذ صنعتی کمتر بوده است، مراجعه نمود .همچنین در بنای رختشویخانه شهر زنجان که به موزه مردمشناسی تغییر کاربری داده است، میتوان پوشش سنتی زنان و مردان این استان را مشاهده نمود.
برچسبها: